بخش دوم در سوگ آعلیداد خدر سهر
ترجمه به فارسی معیار:
آقا حسین بیاد بیاور از آخرین جنگ من( بخاطر پیروزی شما) که ( دشمن را) در پیش اسب وزنه اسد خان تا تیغه کوه دنبال کردم.
آحسین مُنه مَکش مُ تاته زاتم تفنگچین سنگرت سُوار نیاتم
a hosin mone makosh mo ta-te zatom tofanchin sangaret sovar ni-yatom
ترجمه به فارسی معیار:
آقا حسین مرا نکش من عمو زاده تو هستم من تفنگچی سنگر تو و سوار پیش مرگ تو هستم.
آعلیداد را در گورستان قلعه مشتری دفن کردند، او حال دارای مقبره است. اورا بهنگام بهار که کشته شده بود ، تازه دفن کرده بودند، هنوز قبر او با مصالح محکم درست نشده بود، که بدلیل رگبار و رعد وبرق و رانش زمین قبر او شکاف بر داشت، و جسد درزیر خاک بسیاری جابجا و پنهان شده بود، و تصور میکردند، که او از گور برخاسته و خود را مخفی کرده است. این خبر که به اصلان خان میرسد ، به وحشت می افتد، و میگوید:" علیداد تیر بند داشت ، و زنده شده است، و اکنون در فکر انتقام است." اصلان خان از ترس انتقام آعلیداد، شبانه و بی موقع بارکردند ، و با خانواده خود بسوی ییلاق کوچ کردند. آنها سخت از تفنگ هجی در دست آعلیداد میترسیدند، و میگفتند" اُ وا تفنگ هجی تره قری نِه مِن مُن " o va tofang haji tare qeri ne men mon یعنی او با تفنگ هجی میتواند، مارا پراکند کند.
پس از آنکه آعلیدادرا کشتند، تفنگ هجی را به آ بندر احمد خسروی دادند، ولی او نمی توانست ، از آن خوب استفاده کند. هنگامیکه در ییلاق سیلاخور از میان " غراوه؟" آب چغاخور گله گرازی بیرون آمد، آبندر از روی اسب تیری بسوی گرازها انداخت ، ولی چون قدرت لگد زنی تفنگ زیاد بود، و آبندر قادر به مقاومت در برابر پسزنی تفنگ قدرتمند اسد خان شیر کش نبود ، تفنگ او را ازاسب به زمین پرت کرد.
شاعر بختیاری در این باب میگوید:
هجینه بندر گِرید نداره فندس بستس به گلِ گراز ز اسب وِر ندس
haji-ne badar greyid nadare fendes bestes be galle goraz ze asb verondes
ترجمه به فارسی معیار:
تفنگ هجی ( اسد خان را) آبندر احمد خسروی گرفت ، ولی شیوه کاربرد آنرا نمی دانست، پس هنگامیکه با آن بسوی یک گله گراز تیر اندازی کرد، از اسب پرتاب شد.
وزنه پیر، هجی بلند وا کج صیدال آرمون مند به دلم تقاص ابدال
vazne pir haji boland va kaje seydal aremon vand be delom taqas abdal
ترجمه به فارسی معیار:
اسب وزنه پیر، تفنگ دراز هجی با شمشیر کج اسد خان ( که ظاهراً به آصیدال یکی از دلاوران بختیاری رسیده بود) آرزو ماند به دلم انتقام ابدال
آ ابدال عموی آعلیدادبود، که او نیز بدست حسینقلی خان دورکی کشته شده بود.
پس از واقعه قتل آعلیداد، خانواده او از بیم نسل کشی حسینقلیخان دورکی به آنسوی مسجد سلیمان " تش بند" دینارون کوچ کردند، و دیگر باز نگشتند.
شاعری که شعر های بالا را گفته است، مردی بنام قربانعلی از ایل زراسوند بود، که کسی بهتر از او نمی توانست، این شعر هارا به آواز خوش دکلمه کند. بهمین علت در آن دوره اغلب خوانین طوایف مختلف بختیاری اورا برای شعر خوانی به مجالس خود دعوت میکردند، او مردی نیک سیرت و خوش مشرب بود، و شهرت خوبی داشت.
از شعر های معروف او برای مرثیه علیداد دو بند زیر است.
زخم کارد زخم قمه زخم قداره زخم خنجر اِکنه( میکند) دلبند پاره
علیداد مننین (ma-ne-nin نگذارید) به گور تنگی بساکم ( basakom شاید) به وقت جنگ ونه ( vane بندازد) تفنگی ( تیری).
تذکر: وجه فعل مگذارید که یک صورت جمع منفی فعل " نهادن " است. و بصورت na-ne-ni-in میتوان آنرا آوا نویسی کرد حال- آینده را نشان میدهد، .و مانند افعال جمع سومری nu-ne-ni-in است.و یکی از دلائل همسانی این دو زبان یعنی بختیاری و سومری است..
در پایان باید گفته شود، که اعمال حسینقلیخان دورکی ، و جعفرقلیخان بهداروند، معلول دوره ای از تاریخ ایران است، که دوره پهلوانی و جوانمردی با قتل بیرحمانه لطفعلیخان زند، مرگ اسدخان بهداروند، و محمد تقی خان چارلنگ و مردان بزرگی که تنها جنگ مردانه را نشانه شجاعت میدانستند، به سر آمده بود. نظریه آغا محمد خان قاجار که دغلکاری روباه را برتر از قدرت شیر میدانست ، پیروزی های ملموسی را برای قبیله کوچک او ببار آورده بود. بین قدرت دوستان طالبان بسیاری داشت. اومانند حکام ماکیاولیست همزمان خود در اروپا دوستدار افکار " ماکیاولی" سیاستمدار ایتالیائی قرون وسطا بود، که معتقد بود ، علت عقب افتادگی ایتالیا ، حکومت های مستقل و ضعیف دولت شهر های ایتالیا است، او میگفت ، که ایتالیائی شجاعت دارد، ولی سیاست ( دغلکاری؟) نمیداند. او چاره کار را برای پیشرفت ایتالیا دیکتاتوری برای اتحاد و پیشرفت میدانست . از اینرو موافقان او اورا مردی میهن دوست و دوستدار ایتالیا میدانستند. ولی آموزه های او که دستاویزی برای خود کامگان اروپا و ممالک دیگر شده بود، کشتار های هول انگیزی را در تاریخ بیشتر کشورهای جهان رقم زد. از اینرو مخالفین او "ماکیاولی " را شیطان مجسم میدانستند.
نتیجه بکارگیری رهنمود های او حد اقل در دوره چهار شاه نخست قاجار، در ایران ظهور مشروطیت وفروپاشی قاجاریه بود، همین شیوه جهانداری، دولت پهناور ترکان عثمانی را هم ناباورانه مضمحل کرد. شاد باشید.
:: برچسبها:
جنگهای دو طایفه بزرگ بختیاری بهداروند و دورکی ,
هالوزال ,
خوانین راکی ,